موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
عشق ق ق ق ق
سرنوشت را کی توان از سر نوشت
جمعه 24 آذر 1391برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : صالح
حالم خرابه کسی رو ندارم ازم بپرسه آخه دردت چیه دارم توغصه هامیمیرم اما یکی نفهمیدکس و کارم کیه بی کسی بد دردیه درمون نداره حتی اشکاتم واسه توکم میزاره وقتی هیچ عشقی به زندگی نداری هرچی حوصله تو هی سرمیاره عمری رو گشتم دنبال یه لیلی مجنون اون باشم ولی نبوده تا وقتی که تب میکنه بمیرم خراب اون باشم ولی نبوده مردم ببینید زندگی حسود چون عشق رو از هستی من ربوده اینم یه جور ازگنبدکبود زیر گنبد کبود یکی بود یکی نبود توشدی همونی که بود منم شدم اون که نبود جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 20:46 :: نويسنده : صالح
شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی… و این است فرق عشق و ازدواج
|
|||||||||||||||||
![]() |